جدول جو
جدول جو

معنی فس فس کردن - جستجوی لغت در جدول جو

فس فس کردن
(دِ گَ تَ)
به کندی کاری را انجام دادن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به فس فس شود
لغت نامه دهخدا
فس فس کردن
به کندی کاری را انجام دادن
تصویری از فس فس کردن
تصویر فس فس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
فس فس کردن
((~. کَ دَ))
به کندی کاری را انجام دادن
تصویری از فس فس کردن
تصویر فس فس کردن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مس مس کردن
تصویر مس مس کردن
در کاری آهستگی و کندی کردن، کاری را به تانی انجام دادن
فرهنگ فارسی عمید
(دَرْ کَ دَ)
آهسته و بشتاب چیزی را به کسی گفتن و غالباً با نیتی بد. (یادداشت بخط مؤلف). پت پت یا پچ پچ کردن. نجوی
لغت نامه دهخدا
(لَ)
با نهایت کاهلی کاری را انجام دادن. به کندی و بطءکاری را ورزیدن. تل تل کردن. این دست آن دست کردن
لغت نامه دهخدا
(دَ)
در تداول شیرخوارگان، چپه زدن. چپک زدن، دست دست کردن. طول دادن. به تعویق افکندن. وقت سپوختن. مماطله کردن. اهمال کردن بعمد. قاصداً انجام دادن کاری را بدرازا کشاندن
لغت نامه دهخدا
تصویری از فسوس کردن
تصویر فسوس کردن
تمسخر کردن، استهزاء کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مس مس کردن
تصویر مس مس کردن
با نهایت کاهلی کاری را انجام دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فت فت کردن
تصویر فت فت کردن
آهسته و بشتاب گفتن چیزی بکسی و غالبا با نیتی بد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فن فن کردن
تصویر فن فن کردن
آواز دادن به هنگام گرفتگی آن و حالت زکام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
اثارة ضجّةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
Hissing
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
sifflant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
درنگ کردن، آهسته و نامفهوم حرف زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
این پا آن پا کردن، تعلل در انجام کار
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
シーッとした
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
سرسراہٹ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
সিঁস্
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
เสียงฟู่
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
hışırdama
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
חָרוּק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
嘶哑的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
mendesis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
फुंकार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
sibilante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
siseante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
свистячий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
syczący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
zischend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
шипящий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
sibilante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فش فش کردن
تصویر فش فش کردن
sissend
دیکشنری فارسی به هلندی